منتظر لحظه اي هستم که دستاتو بگيرم و تو چشات خيره بشم
اشک هاموبه تو هديه ميدم مهربونم تا بدوني چقدر دوست دارم
زنده ام براي تو و تنها زمان قادر به درک عظمت عشقمون خواهد بود
روز مرگم آخرين نفسم نام تو خواهد بود
براي تو هر شب اشک مي ريزم
و عشق صداي فاصله هاست فاصله هايي که غرق ابهامند
به اميد همه لحظه هاي طلايي زنده ام تا برات بميرم
نظرات شما عزیزان:
مروارید
ساعت20:39---29 بهمن 1389
پاسخ:قربااااااااااااانت
|